برای مثال هنگامي که توانايی انسان را با ساير موجودات مقايسه می کنيد متوجه می شويد که نه توانايی آويزان شدن از پا را که خفاش دارد، نه توانايی شناکردن در آب با پا را که غاز دارد، نه پنجه قوی و برنده ای را که ببر دارد، نه چشم عقاب و نه منقار دارکوب، نه دندان کوسه و نه شامه سگ را داريم و همه و همه نشانه های ناتوانی انسان است. اگر بدنبال يک خصوصيت مشترک بين انسان و حيوان باشيد که انسان همانند حيوان از آن بهره برده باشد می توان به تنبلی تنبل استراليايی اشاره کرد، که خود تنبلی، زاييده فرمانی ذهنی است واين عامل همان ناتوانی ذهنی انسان است در برابر انجام کارها که از همه ناتوانايی های فيزيکی هم به مراتب مهمتر است. زيرا بعضی وقت ها استفاده کننده، توان فيزيکی مورد نياز برای انجام کاری را دارد ولی تنبلی ( ناتوانی ذهنی او ) اين اجازه را به او نمی دهد تا آن کار را انجام دهد، برای مثال می توان به ماشين ظرفشويی اشاره نمود.
انسان با نيازهايش ايجاد انگيزه می کند. ما نيازهای اساسی داريم که آنها ذاتی هستند و در طی هزاران سال تکامل يافته اند. نياز هر چيزيست که برای حيات استفاده کننده مهم بوده تا استفاده کننده زندگی خوبی داشته باشد. نياز بيرون آمده از کمبودهای استفاده گر است چون که همواره يک ضرورت، عامل بوجود آمدن و خلق يک نتيجه منفی آشکار می گردد که می تواند در ارتباط با بدن انسان باشد. مانند بلند کردن يک بار با دستانمان و يا می تواند در ارتباط با فکر و روان استفاده کننده باشد مانند ناتوانی در بلند کردن يک بار در ذهنمان که قرار است با دستانمان بلندش کنيم و اين در حالی است که دستانمان توانايی لازم برای انجام کار را دارند. اين نياز خصيصه روانشناختی داشته و برانگيزاننده استفاده کننده در راه هدف است و همواره به رفتار استفاده کننده مقصد و جهت می دهد.
نظرات شما عزیزان:
:: برچسبها:
تنبلی ,
نیاز ,
,
:: چند نفر تا حالا خوندن : 402
|
امتیاز نوشته : 3
|
امتیازدهندگان : 1
|
کل امتیاز : 1