اگر نگاه مهرباني نداشته باشيم، ناچاريم نهال تنهايي مان را با ريزش اشك هاي مان آبياري كنيم و اين درد پنهاني را با آسيب هاي آشكاري كه به ديگران وارد مي كنيم، توجيه مي كنيم.
و هنگامي كه صادق نيستيم و هم چنان به افتخار باورهاي نادرست خود را تشويق مي كنيم، عرياني تنهايي خويش را با تن پوش غرور و تكبر به روح خويش تحميل مي كنيم.
يادمان باشد استفاده از فرصت ها، دلي نترس و قلبي عاشق مي خواهد و نتيجه ي اين آزمون رشد و سرآغازي نو خواهد بودكه در جست و جوي آن، فقط به مسير خود چشم دوختيم و نه به راه ديگران...
باقي ماندن در دام رفتارهاي نا خوشايند را با گام هاي تندي كه از كنارت بي اعتنا و بي مهر مي گذرند، بشناس...
اگر قلبت را نگشايي، اگر سكوت را به كلام مهرآميز و سكون را به حركت در راه عشق ترجيح دهي، روياهايت را در گذشته جا خواهي گذاشت و روا نيست كه آرزوهاي تو، با آه و افسوس دم ساز شوند.
رها شو...
( آناهيتا مافي )
نظرات شما عزیزان:
:: چند نفر تا حالا خوندن : 151
|
امتیاز نوشته : 18
|
امتیازدهندگان : 4
|
کل امتیاز : 4